خوش ب حالشون
منم یه دوست می خوام برام کتاب بخونه
از همینا
[دلم یک دوست میخواهد...تمام وقت!]
بهدش میام برای این یکی یه دوست پیدا می کنم تهنا نباشه
[ولی چقدر فضاش خلوته و تنهاییش قشنگه]
سعی کن با همه چیز کنار بیایی !
فرار نکن
زمین به شکل احمقانه ای گـِـرد است !
از : رسول یونان
چقدر زندگی سخته
کاش ما آدم ها ب جز زبونمون دو تا شاخک بلند سوسکی هم داشتیم که راحت خیلی راحت همه ی حرفایی ک
*به جمله بندی نیاز داره و
*کلی باید مِن مِن کنی تا بگیشون
و* تازه اخر بارهم سوءتفاهم برداشت میشه
این شاخک هامونو تکون می دادیم و بعد همه ی اون چیزی که تو دلمونه"عشق یا نفرت"
منتقل می کردیم
بجای این همه سکوت...................................................................................
اگر بخواهم این سوال را از خودم را بپرسم ک [آیا من ارزش دارم؟] تنها
می توانم بگویم وقت هایی ک در بین آدمها نیستم، وخودم و خدا...بله_این حس
را دارم،چون حداقل یک چیزی می دانسته ک اینقدرگِل و وقت و دمیدن روح و
انتخاب صورت و چبزهای دیگر صرفم کرده است...
وگرنه مطمئنا یک اسب می شدم...یا پنگوئن،شایدم هم اردک-انسان شدن را توبه!