سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت
سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت

سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت

توضیحات ندارد.

کتاب های نخوانده را حتما بخوانم.



انسان ها هر اندازه فکر کنند خوبند به همان اندازه کارهای خوب انجام می دهند.

از راه تقویت وارد شوید....


تصمیم

بالاخره سرویس رو ترک کردم

نمی دونم آینده تصمیمم چیه، اما امیدوارم خیر باشه.

دیروز آخرین روز مدرسه در سال ۹۷ بود. زنگ آخر مدیرمون همه مون رو جمع کرد و همگی مشسغول صحبت بودیم بعد اشساره کرد به آقای همکار و آقای ورزش و من، گفت امیدوارم که در سال جدید شما مجردها فکری کنید و  متاهل بشید زودتر، دست بجنبونید دیگه و منظورش من و آقای همکار بود بیشتر، چون اقای ورزش کوچکتر از منه سه چهار سال، واقعیت خیلی خجالت کشیدم همش سرم پایین بود بعد یکی از همکارها گفت اقای فلانی خودش می گه نمی خوام وگرنه موردش حاضر و آماده هست. باز من بیشتر خجالت کشیدم بیشتر سرم پایین بود که یهو مدیرمون موضوع بحث رو عوض کرد.

بعد برف خیلی شدیدی گرفت من با ماشین همکارها رفتم 

اونم با آقا ورزش رفت که تنها نباشه. بیشعور سیبیلوی گنده (معاون عنق مون)منو سرمیدون اصلی توی اون برف ها پیاده کرد. کفش هام پر آب شده بودن از میدون اصلی تا خود سر خیابون پیاده اومدم حدود دو کیلومتر. بعد شانس آوردم تاکمسی رسید دیگه بقیشو راحت اومدم خونه. بیشعور نمی گه تاکسی هم نیست، نمی گه مث دختر خودم. نمی دونم. خدایا شاخه ی معرفت چی بود از دست ما گرفتی؟

اقای همکار

به نیت ایشون فال گرفتم اومد: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.

چراغ

میگن گذشته چراغ راه آینده است راست گفتن. امشب بعد از اینکه سر نماز دعا کرذم خدا شر راننده رو از من دفع کنه و بعد برای حاجات خصوصی دیگم دعا کردم رفتم کمی کمک مامان کنم. فکرم خیلی درگیر بود خیلی. همش به این فکر می کردم که چقدر راننده تنهایی مو به رخم می کشه. خیلی فکر کردم به دوستانی که پشتم رو خالی می کنن نمی دونم پشت سرم چی میگن. شایدم چیزی نگن راننده هه کلا دو به هم زنه. منم که رفیقام رفیق نیستن البته شاید مشکل از خودم هم بوده. نمی دونم. 



در طی یک خاطره ی ناگهانی یاد قدیم افتادم  دوران دانشجویی که مهشاد چقدر اذیتم کرد! اگر من محیط رو ترک کرده بودم کمتر آسیب می دیدم. اما موندم و خیلی شکستم. خیلی...


پس تصمیم گرفتم با یکی از دوستانم هماهنگ کنم  البته همکار، می ترسم واژه ی دوست رو روی هر کسی بگذارم. والا. گفتم شنبه نیاد دنیالم. یعنی منظورمه میخوام بگم، فال حافظم که گرفتم آمد بیرون بیا. 

تجربه

به کسی که در برابرتو فرصت هاشو از دست داده هرگز فرصت نده.

مخصوصا کسی که حماقت خودش رو بهت ثابت کرده.