بعد از چندیدن ماه و اندی
میز کامپیوترو تمیسّ کردم
انقدر کثیف شده بود که داشت حالم رسما از "خودم" بهم میخورد
الآن انقدر تمیسّ شده و خلوت و جمع وجور که دارم کیف می کنم
دل همه تان هم بسوزد.
چقدر زندگی سخته
کاش ما آدم ها ب جز زبونمون دو تا شاخک بلند سوسکی هم داشتیم که راحت خیلی راحت همه ی حرفایی ک
*به جمله بندی نیاز داره و
*کلی باید مِن مِن کنی تا بگیشون
و* تازه اخر بارهم سوءتفاهم برداشت میشه
این شاخک هامونو تکون می دادیم و بعد همه ی اون چیزی که تو دلمونه"عشق یا نفرت"
منتقل می کردیم
بجای این همه سکوت...................................................................................