-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 شهریورماه سال 1392 17:21
خدایا! خدایا رهایم مکن.......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مردادماه سال 1392 11:47
۱-چیز بدی نیست جنگ شکست می خورم اشغالم میکنی.. ۲ آخر به چه درد می خورد آفتاب اسفند این که جای پای تو را آب کرده است شمس لنگرودی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مردادماه سال 1392 11:40
جای خالی برق رفته است کبریت می کشم و شمع را روشن می کنم مبل و صندلی هستند میز و دیوار و چیز های دیگر هم از تو اما فقط یک جای خالی مانده است جای خالی ِ دستت بر قاشق جای خالی ِ پایت در کفش جای خالی ِ حضورت در من علیرضا روشن
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 مردادماه سال 1392 11:39
یعنی اینایی ک اینجا زندگی میکنن دیگه چی از دنیا می خوان؟ کاش ما هم صبحا ک از خواب پا می شدیم پنجره رو باز می کردیم یه همچین چیزی می دیدیم! آدم روحش حال میاد
-
تصحیح2
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 22:20
خدایا شکرت تصحیح شد!
-
تصحیح
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1392 01:23
دلم خیلی گرفته امشب چه اشتباه بزرگی بود دلم میخواد بمیرم
-
اعتماد ب تو
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 11:17
قال النبی (ص) : لَیسَ مِن عَبدٍ یَظُنُّ بِاللّه خَیرا إلاّ کانَ عِندَ ظَنِّهِ بِهِ پیامبر اکرم (ص) فرمود: بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آن که خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
-
یاد باد آن روزگارن یاد باد
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 11:13
بسم الله... دلم هوس روزای مدرسه رو کرده ن ک هوس انگار دارم تو هوای اون روز ها نفس می کشم خدایا! یعنی میشه دوباره برم بیرون لوازم تحریرو کیف مدرسه وکتاب و دفتر بخرم؟ مداد رنگی و خودکار؟ دلم هوس بوی کتاب نو کرده،حتی برای اون از خواب بیدار شدنا دلم تنگه ک چقدر فحش میدادیم ب زمین و زمان! و بخصوص تو زمستونا ک باد سرد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 مردادماه سال 1392 03:47
برم غذا رو گرم کنم چ حال داد امشب بیدار بودم محمد علی امینی + سحرگاه بیست و ششم ماه رمضان
-
انار
یکشنبه 13 مردادماه سال 1392 03:44
دلتنگ شب های قدرم عجیــب انگار نمی دونم . . . بازم سال دیگه زندم ک قرآن ب سر بگیرم و صدات کنم و بگم ب حق خودت؟ سید کمیل موسوی + طعم انار های تو
-
راز
جمعه 11 مردادماه سال 1392 17:43
یشب داشتم با خدا حرف می زدم ؛طبق معمول؛ یه خودکار بالای سرم بود و من شروع کردم توی دستم نوشتن حتی بین بند های انگشتامم نوشتم و هر چی تو دلم بود بهش گفتم بعد نور گوشی مو انداختم کف دستم دیدم سفیده یعنی تمام مدت خودکاره رنگ نداده بوده گفتم بابا تو ک ناموسی تر از منی! دلش نمیخاست هیشکی بفهمه من بهش چی گفتم!
-
.
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 16:55
جیکا
-
?
شنبه 29 تیرماه سال 1392 15:49
چگـونـه مـی تـوان بـه تـاول هـای پـا گـفـت تمـام مسیـر طـی شـده ... اشتبـاه بـود !
-
.
جمعه 21 تیرماه سال 1392 00:59
خدا رو شکر ک تولدانه هست ک بهمون تبریک بگه بد جوری این تنهایی داره دهن کجی می کنه
-
چوپان راس گو!!!
جمعه 14 تیرماه سال 1392 18:29
چقد خوشگله
-
از دست رفته
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 11:43
آینه از دست باربران افتاد و چهره تو که در آینه جا مانده بود تکه تکه شد چشمت را دختر همسایه برداشت و فرار کرد... ما در اثاث کشی تو را از دست دادیم! رسول یونان
-
MISTEK
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 11:42
بر دیوار آهکی اسم تو را با ذغال نوشتم و بعد یک کشتی کشیدم ماهیان را ردیف کردم اما کشتی تو را بر داشت و برد تف انداختم روی آبی ها دریاها را پاک کردم خراب کردم رسول یونان
-
LIMITED
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 11:40
وقتی تلفن زنگ می زند یعنی از یاد نرفته ای حتی اگر به اشتباه شماره ات را گرفته باشند ببین دوست من! در این دنیا خیلی از آدم ها هستند که شماره شان حتی به اشتباه گرفته نمی شود .. ازرسول یونان
-
لطفا
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 17:02
شدم شبیه پیرمردی ک منتظر است شاید هم پیرزنی... تنها شده یعنی تنها نبوده و حالا هی چشمش به در است که یک نفر بیاید و او از جان و دل پذیرایی اش کند... دریغ سالهاست نشسته ام... بر در خرابه ی این لعنتیه...و پرنده هم حتی هوای پر زدن هم ب سرش نمی زند نمتوانم بگویم منتظر نیستم هستم... لطفا شب تشریف بیاورید حیاط ما تا دور حو ض...
-
آرزو
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 20:44
دلم میخاد چشامو بندمو باز کنم ببینم اینجام!
-
هوای خنک استغنا
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 20:39
-
خدایا
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 20:34
-
`پروانه
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 20:29
داشتم درس می خوندم متوجه شدن یه پروانه مونده پشت پنجره خیلی هم خوشگل بود اتفاقا ما یه درز کوچولو روی پنجرمون هس یه کم شکسته اونقدری بود ک پروانه هه بتونه رد بشه ازش...اما دقیقا کنار هم شکستگیه مونده بود و تکون نمی خورد من همش بهش می گفتم برو سمت راست یه کم دیگه بخدا می ری بیرون نمی دونم!ایا اونها زبون ما رو می فهمن؟؟...
-
زندگی
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 18:30
احساس ِ مسافری را دارم که باید برود و نمی داند به کجا بلیت سفر به ناکجا را من سال هاست در مشتم می فشرم کجاست راننده تا لگد به در ِ مستراح ِ بین راهی ِ این زندگی بکوبد فریادم بزند که جا نمانی کجاست از علیرضا روشن
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 18:19
قرعه کشی تمام شد... تو به اسم دیگری در آمدی... تقدیر جای خود... اما لااقل اسم من را هم در کیسه می انداختی...
-
i dont know
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 18:17
برای آن روزهایی که هیچوقت برنمیگردد کلمه ی یادش ب خیر کافیست ... برو...!جوابت راهمان دنیایی بدهد ک خوب میداند چ دنیایی ب تو بدهد ... برو ...! جوابت راهمان خدایی بدهد ک ریتم اشک هایم راحفظ است ... برو اگــــر وجدانـــت گذاشـــت خوشبخت باش
-
فقط برای...
جمعه 17 خردادماه سال 1392 18:45
خوش حالم خداوند اتفاق خاصی هم نیفتاده کاری هم پیش نرفته کتابی هم تمام نشده خوشحالم ک هس تی
-
حال و هوا
جمعه 17 خردادماه سال 1392 18:31
سلااااااااااام چقدر فضای بلاگ اسکای باحال شده دم همشون گرم! آدم حال می کنه انگار یه نفربیآد فضای خونه ت رو کلهم دکوارسیونشو عوض کنو اونم ب این توپی!
-
رفتی ک رفتی
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 00:13
دیگر نمی گویم گشتم نبود نگرد نیست بگذار صادقانه بگویم گشتیم اتفاقا بود فقط مال ما نبود شما بگردید لابد مال شماست!
-
.
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 19:35
خدا جونم شکرت