دلم گرفته

بازم چشام بارونیه

وای

وای

دیدار

هرگز به دست اش ساعت نمی بست

روزی از او پرسیدم

پس چگونه است

که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟

گفت:

ساعت را از خورشید می پرسم

پرسیدم

روزهای بارانی چطور؟

گفت:

روزهای بارانی

همه‌ی ساعت ها ساعت عشق است!

- راست می گفت

یادم آمد که روزهای بارانی

او همیشه خیس بود-

 

 

از :واهه 

آرزو

کاش ما دو گوزن بودیم
وقت شادی شاخ هایمان را به هم می کشیدیم
وقت حرف زدن به هم خیره می شدیم
و بچه هامان
در فصل های گرم سال به دنیا می آمدند
کاش ما دو گوزن بودیم
که وقتی از هم دلگیر می شدیم
خوابمان می برد.


شعر از الهام اسلامی