سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت
سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت

سکـــــــــــــــــــــــــــــــوت

توضیحات ندارد.

دیدار

هرگز به دست اش ساعت نمی بست

روزی از او پرسیدم

پس چگونه است

که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟

گفت:

ساعت را از خورشید می پرسم

پرسیدم

روزهای بارانی چطور؟

گفت:

روزهای بارانی

همه‌ی ساعت ها ساعت عشق است!

- راست می گفت

یادم آمد که روزهای بارانی

او همیشه خیس بود-

 

 

از :واهه 

سخنانی از اوشو

*انسان مذهبی یک مسیحی؛ یک محمدی یا هندو یا یک بودایی نیست. تمام این ها راه های دانستن هستند.

*نه برای دیگران ، نه به خاطر چیزی ، برقص ، فقط به خاطر رقص ؛ بخوان ، فقط برای آواز ؛ آن گاه سرتا پای زندگی‌ات ملکوتی می شود ،
و فقط در این حالت است که همه چیز رنگ نیایش به خود می‌گیرد .
این گونه زیستن ، آزاد بودن است....


*آزاد زندگی کن ! لحظه به لحظه زندگی کن ! و از چیزی نترس ، از ترس هم آزاد  شو،
زیرا چیزی برای از دست دادن نداریم . چیزی هم بدست نمی‌آوریم ، و وقتی این را بفهمی ، کمال زندگی‌ات تحقق می‌یابد ، اما هیچ گاه مثل گدا به دروازه‌های زندگی نزدیک نشو، هیچ وقت گدایی نکن ،
زیرا دروازه های زندگی هرگز به روی گداها باز نمی‌شوند!...