می گذرونیم دیگه...
صبح ک از خواب پا می شیم تصمیم می گیریم ک امروز دیگه نهایت استفاده رو از 24ساعت وقتی ک خداوند بهمون عطا کرده رو ببریم
بعد از خوردن صبحانه می ریم ک درس بخونیم...این شکلی: ...
و بعد ب خودمون میاییم می بینیم eeeeeee!!!!!الآن ک ظهره!
و ما هیچ درسی نخوندیم!
(بگم این چند روز خواهرم اومده کارها رو ایشون زحمت می کشه!!!)
و ما هم کماکان ول ولی می چرخیمممم!!!
و بعد میاییم نت... البته بگم ک من همیشه دلم می خواست ک ای کاش می تونستم وب نویسی رو تعطیل کنم اما نمی شه ک نمیشه نمی دونم چرا؟*
و این میشه که شب فرا میرسه وماهنوز مشغول جمع آوری جزوات جدیدمان هستیم...یعنی هستن اما ....ب چشم ما نمیان
و سریال "وضعیت سفید" شروع میشه و منم ک عاشق شخصیت امیرم!!!
وبعد ما می خوابیم و اما هنوز....
در این اندیشه ایم ک چگونه صبح شب شد؟!؟!؟!؟!؟
آخه 24 ساعت ب این زودیــــــــــــــــــــــــــ؟...
برلب جوی نشین و گذر عمر ببین......
بله
سلااااام:))
تنبل...پاشو پاشو درستو بخون بینم!!!
:دی
:)
سلاااااااااااام:)
چشم
آقا مسعوووووود
سلام عزیزم!خوبی؟
چ خوشگل نوشتیا کلک
بابا روزتو برم من...
عین خودم درس میخونی منم درس خوندنم همین شکلیه!
من و تو آینده سازانیم ببین چجوری میحونیم خدا رحم کنه
البت وللش شب امتحانو واس چی گذاشتن؟
سلام
عاشقتم!!!!
ببین منو تو جهان رو تسخیر می کنیم
حالا ببین کی گفتم!!!!!!!!!
الهام جون تو که میانگین حساب کنی روزی 10 دقیقه هم نت نمیای!
نه بابا احسان جون
همونم زیاده
منو ۱۰ دقیقه؟